اخبار میاندوآب » سیاسی » نقدی بر عملکرد همایون هاشمی نماینده مجلس

نقدی بر عملکرد همایون هاشمی نماینده مجلس

در تاریخ : 02 شهریور 1397
توسط : miandoab
نظرات : 0
بازدیدها : 3,489
پایگاه خبری میاندوآب پرس(miandoabPRESS.ir):
مدتهای مدیدی بود که هیچ شعاری مردم رنج کشیده حوزه های انتخابیه میاندوآب، شاهین‌دژ و تکاب را خوشحال و یا حتی غافلگیر نمی کرد. دهه‌ها بود که انتظار هیچ اتفاق جدیدی را نمی‌کشیدیم،مردم صبور منطقه خود را در کوخ‌های تنهایی‌های مفرط و ندانم کاریهای برخی مسئولین نامسئول که گلچین سفارشی و تحمیل شده نمایندگان پیشین بودند زندانی کرده و گویی بر بسیاری اعمال و ناکرده های برخی از مسئولین و نماینده‌ها، بی‌تفاوت و حتی بی اعتنا شده بودند چرا که اعتماد عمومی در مقابل بده بستان های پشت پرده‌ای انتخاباتی خدشه دار شده و باور ملت بشدت آسیب دیده بود.
اما ناگهان طنین شعاری خوش آب و رنگ مرز باورهای مردم شهرهای حوزه انتخابیه را درنوردید و نه تنها توجه همگان را برانگیخت بلکه بسیاری از بدبینان به انتخابات را خوش بین تر کرده و درجای خود میخکوب نمود ...
           «ناگفته‌هایت می شوم»...

 گویی او در ردای ناجی آمده بود تا با دم مسیحایی خود جانی دوباره در کالبد نیمه جان این دیار بدمد.
 شعار او این بود که آمده است خط بطلانی به تمام بی عدالتی های گذشته و رانت خواهی‌های مرسوم بکشد. او آمده بود تا همه را به یک چشم ببیند و گوشهایش شنونده ناگفته هایی باشد که قریب چهل سال بصورت بغض فرو خورده در سینه های دردمندانه اهالی صبر پیشه تلنبار شده بود.
 آمده بود تا با تلاشی پیگیر و مداوم و بررسی های کارشناسی شده، بی هیچ وقفه ای مردمی تبعیض زده و بغض آلود را به برابریهای نسبی اجتماعی!!! ناجی باشد.
آمده بود تا ساکنان این دیار که خانه بر گنج ها و معادن طبیعی و پتانسیل های خدادادی دارند و از رنج ب ستوه آمده اند را به شوکت و جلالی هر چند اندک اما معتدل!!! مژده دهد.
‌آمده بود تا با تکیه بر ارتباطات گذشته مدیریتی خود و توجه به پیشینه تاریخی کهن این دیار، توریست های خارجی و گردشگران داخلی را با خلق جذابیت هایی ولو اندک به منطقه گسیل نماید.(هر ذهن آگاهی می داند هر گردشگر مساوی چهار شغل پایدار است)
آمده بود تا با تکیه بر سوابق مدیریتی‌اش بوی مرگ امید و اعتیاد و بیکاری را از آرزوهای جوانان این دیار بزداید و طعم گس ملال را از باورهای مردم خط بزند، گویی می‌دانست شانه‌های نحیف مردمان این خطه دیگر توانِ حمل بارِ این حق سوزیها و ندانم کاریها را ندارد...
 و چه لحظات نابی بود و چه احساسات خوشایندی ناشی از امید بهبود اوضاع بر باور مردم نقش می بست، با توجه و استناد بر سخنرانی های دلنشین وی کم کم توقعات مردم نیز متعادل تر و آرزوها برای ترقی، ولو ناچیز رنگین تر می‌گشت.
توقعاتی که تا پیش از این با سوعملکردهای بیشمار و ندانم کاریهای مفرط نمایندگان پیشین کمرنگ و چه بسا زمین‌گیر شده بود.
شعار او احیا و بازسازی جاده های مرگبار میاندوآب، شاهین دژ و تکاب بود که ماهانه چندین و چند خانواده را در داغ عزیزان و جگرگوشگان خود به سوگ می‌نشاند.
شعار او برخورداری اهالی شاهین دژ و تکاب از خدمات و تکنولوژی بیمارستانی بود.
آمده بود تا کارخانه‌های تعطیل شده شهرهای حوزه انتخابیه را دوباره احیا کند و چرخ زنگ زده کشاورزی و دامداری منطقه را ضمن روغن کاری از حالت سنتی به مدرنیزه تغییر دهد.
 آمده بود تا شنونده درددلهای بیشمار زنان توانمندی باشد که ارتزاقشان از راه مشاغل خانگی است.
آمده بود تا مردمی ترین و رسانه ای ترین نمایندگان باشد.
 او نیز همچون همتایان پیش از خود وعده های خوش آب رنگ بیشماری میداد، اما اکنون در آستانه انتخاباتی دیگر تا چه حد به شعارهای خود وفادار مانده است...؟!
آیا او نیز ب سرنوشت شوم پیشینان دچار شد که در حلقه محاصره بادمجان دورقاب چین ها عاجز از عملکرد درخشانی بودند یا...؟!

نگارنده: سنبله برنجی افشار
 نظر دهید :
نام شما : *
ایمیل شما : *
نظر شما :
کد امنیتی :*
عکس خوانده نمی‌شود